قبیله گرایی برابر مهاجران افغانستانی و یک بام و دو هوای رسانه ای

قبیله گرایی برابر مهاجران افغانستانی و یک بام و دو هوای رسانه ای به گزارش برتریها، گسترش اخبار جعلی در مورد حضور مهاجران افغانستانی در خاک ایران و تبعات آن، بر بستر «دیگری سازی» پیش می رود. برخی هم می گویند تشدید آن در شبکه های اجتماعی با تبلیغات ضدایرانی ارتباط دارد.


حضور مهاجران افغانستانی در ایران چه قانونی باشند و چه غیرقانونی، زمانی بیشتر به چشم می آید و به دیده یک مساله به آن نگریسته می شود که یکی از آنان در حادثه ای خبرساز شود؛ از حمله به طلاب در صحن رضوی تا آخرین آن که زورگیری در یکی از بزرگراه های پایتخت بود.
به همین خاطر این انگاره نزد طیفی از پژوهشگران اجتماعی، فعالان حوزه مهاجران، روزنامه نگاران و... شکل گرفته که مساله مهاجران در جامعه ما با مقوله خبر و فراتر از آن نحوه بازنمایی رسانه ای این مساله گره خورده است؛ بررسی ابعاد این وضعیت موجب شد تا پژوهشگر ایرنا با «علی شاکر» روزنامه نگار و «امید جهانشاهی» متخصص مدیریت رسانه و مدیر گروه آینده پژوهی رسانه مرکز تحقیقات صداوسیما گفت و گو کند که شرح آن در ادامه آمده است؛
نحوه شکل گیری «ما» و «دیگری»
علی شاکر: با افغانستانی ها همدردی می نماییم، در توییتر هشتگ های حمایت گر راه می اندازیم، ولی فقط کافی است که احساس نماییم حضور اهالی افغانستان برای ادامه حیات مسالمت آمیز ما خطر دارد، آنجا است که رسانه ها وسیله ای می شوند برای دیگری سازی
شاکر درباره ی نگاه عمومی به حضور مهاجران افغانستانی در ایران می گوید: آن چه از آن تحت عنوان افغان هراسی یاد می شود چیزی نیست که عجیب یا تازه باشد و البته جای کلمه ی «افغان» هر چیز دیگری می توانیم بگذاریم. موضوع این است که ما انسان ها بطور کلی توان ارتباط میان گروهی ضعیفی داریم. طی چند صد سال اخیر ما به شکلی فرگشت پیدا کرده ایم که می توانیم روابط حسنه درون گروهی داشته باشیم و حداکثر با «برخی گروه ها» ارتباط بگیریم. ما از این طریق با هم همکاری می نماییم و اخلاق از دل همین همکاری بیرون می آید. با اینحال مشخص است که برمبنای خاصیت هایی که داریم ما که نمی توانیم با همه همکاری نماییم و این موجب به وجود آمدن دو مفهوم «ما» و «آن ها» می شود یعنی دو قطب دور از هم.
وی می افزاید: «ما» درون روابط گروهی خود، هم نزدیکی های خویشاوندی داریم و هم ارزش ها و فرهنگ مشترک. اینجا است که دوستی و رابطه ی مستحکمی بین ما شکل می گیرد. در همین حال چون طی این چند ده هزار سال در جوامع قبیله ای رشد کرده ایم به آسانی نمی توانیم از ساخت «دیگری» یا همان «آن ها» جلوگیری نماییم. اما این تعارض میان «ما» و «آنها» چه زمانی پیش می آید؟ «جاشوآ گرین» نویسنده ی کتاب «قبیله های اخلاقی» در جواب می گوید زمانی که گرفتار تراژدی منابع مشترک شویم، یعنی هر دو قبیله مجبور شویم برای ادامه حیات از منابعی مشترک استفاده نمائیم این تعارض پیش می آید. پس در عمل باید با هم همکاری نماییم. هرچند که از یک قبیله نیستیم. برای همین است که طی چند صد سال اخیر یکی از با اهمیت ترین پرسش های فلاسفه این است که چه طور باید به یک اخلاق عرفی و جهان شمول برسند.
از دیگری سازی خودمان تا تبلیغات ضدایرانی دیگران
شاکر پیرامون نقش رسانه ها در نحوه انعکاس حضور مهاجران افغانستانی در ایران و تبعات آن می گوید: ماجرا این است که برخی افغانستانی ها به خاطر تنگناهای پیش آمده به ایران آمده اند. ما در ابتدا و زمانی که هنوز آنان در کشور خود با تروریسم و درگیری های داخلی دست به گریبان هستند، با افغانستانی ها همدردی می نماییم. در توییتر هشتگ های حمایت گر راه می اندازیم. ولی فقط کافی است که احساس نماییم حضور اهالی افغانستان برای ادامه حیات مسالمت آمیز ما خطر دارد. آنجا است که رسانه ها وسیله ای می شوند برای دیگری سازی.
وی می افزاید: اما پیرو همان اصل قبیله گرایی، باز در این فضا هم با پدیده ی «اتاق پژواک» (Echo Chamber) مواجهیم. یعنی کاربران جذب کسانی می شوند که به لحاظ فرهنگی و هنجاری با آنان نزدیکی دارند. باز در اینجا هم قبیله هایی مجازی شکل می گیرد و روند «دیگری سازی» ادامه پیدا می کند. یعنی «ما» حامل تمام خاصیت های خوب هستیم و «آن ها» حامل تمام خاصیت های اخلاقی نادرست.
امید جهانشاهی نیز در این زمینه اظهار می دارد: مسائل اساسی جامعه، آن هایی هستند که از طرف رسانه ها برجسته و بزرگ می شوند؛ اینکه مردم چه برداشت، قضاوت و نگاهی درباره ی رویدادها و مسائل داشته باشند از طرف رسانه ها تعیین می شود. نکته دیگری که باید به آن اشاره نمود این است که نگاه رسانه ها به رویدادها و برجسته ساختن آنها به مولفه های مختلفی برمی گردد که یکی از آنها مالکیت رسانه ها و در حقیقت اقتصاد سیاسی آنها است. نکته دیگر بحث رشد رسانه های اجتماعی در کشور و طبیعتی است که رسانه های اجتماعی دارند و از این طریق می توانند بر تعیین اولویت و جهت گیری های ذهنی تاثیر داشته باشند.
وی ادامه می دهد: در مورد افغان ها چند عامل موجب شد که نگاه به آنان و مسائل شان مورد توجه مردم قرار بگیرد. قبلا رسانه های رسمی مانند تلویزیون و روزنامه متاثر از روایت رسمی حکومت به مورد افغان ها می پرداختند، اما مهاجرت گسترده آنان به ایران پس از پیروزی طالبان در افغانستان موجب شد که مردم نسبت به افغان ها حساس شوند و این رویدادهایی که صورت گرفت یعنی حمله جوان متاثر از اندیشه های تکفیری و به شهادت رساندن طلبه ها در مشهد موجب شد که مساله افغان ها در رسانه ها و جامعه جدی و پر رنگ شود.
امید جهانشاهی: واکاوی شایعاتی که درباب افغان ها در ایران و رسانه های اجتماعی مطرح شده نشان میدهد که هم رسانه های اجتماعی موجب می شوند اخبار جعلی گسترش یابد و هم این که خط خبری ضدایرانی بدنبال افغان هراسی در ایران بوده و هست
به گفته جهانشاهی، رسانه های اجتماعی به موضوعی حساس می شوند که اغلب در آن زمینه اطلاعات گسترده ای ندارند و تحت تاثیر فضا قرار می گیرند و شروع می کنند درباره ی عناوینی که آگاهی لازم را ندارند، مدام نشر و بازنشر می کنند. به عبارتی توسعه اخبار جعلی در رسانه های اجتماعی به ذات آنها برمی گردد. در مورد افغان ها من فکر می کنم یک خط خبری یا جریان سیاسی معاند با ایران هم مطرح هست و بدنبال افغان هراسی و دامن زدن به آنست برای اینکه افغان هراسی به ضرر کشور ما است. نگاه منفی نسبت به مردم افغانستان در میان ایرانیان نتایج نامطلوبی برای ما و دستاویز مطلوب برای دشمنان دارد. در حقیقت شایعاتی که نسبت به افغان ها در ایران و رسانه های اجتماعی مطرح شده و حتی پلیس فتا هم به این زمینه ورود کرده و به یک یا دو نمونه از آنها پرداخته است، نشان میدهد که هم رسانه های اجتماعی موجب می شود که اخبار جعلی گسترش یابد و هم این که خط خبری ضدایرانی بدنبال افغان هراسی در ایران بوده و هست.
چه باید کرد؟
شاکر به راهکارهایی دراین زمینه اشاره کرده و می گوید: در دوره ی معاصر بر طبل دیگری سازی کوبیدن در عمل بر ضرر خود ما هم هست. اینجا است که باید سواد رسانه ای کاربران را ارتقا دهیم. این امر موجب می شود تا اگر شیطنت هایی در این میان وجود دارد، کاربران سریع تر به آن پی ببرند.
وی ادامه می دهد: نهادهای واسط مدنی باید بتوانند در رسانه های اجتماعی موج «شناخت دیگری» راه بیندازند. این شناخت از دل «ارتباط» بیرون می آید. بدین سبب کارزارهای اجتماعی در این میان بسیار اهمیت دارند. در این کارزارها، ما باید خیال کاربران را آسوده نماییم که حضور افغانستانی ها (دیگری) در ایران فاجعه نیست. در خیلی از مواقع همکاریهای مردم دو کشور موجب اتفاق های خوبی شده است. همین طور باید بر پیشینه ی فرهنگی و زبانی میان ایران و افغانستان تاکید شود.
شاکر در نهایت می گوید: البته باز هم تاکید می کنم. با حلوا حلوا کردن رسانه قرار نیست دهان صلح شیرین شود. صرف پرداختن رسانه ها به این مساله موجد صلح نیست. اما آنچه که اهمیت دارد این است که رسانه می تواند «وسیله ی صلح آفرینی» باشد. به همان اندازه که قدرت جنگ آفرینی دارد.
امید جهانشاهی بیان می دارد: نگاه رسانه های رسمی به موضوع افغانستان باید یک نگاه فرهنگی باشد. افغانستان قسمتی از ایران بزرگ فرهنگی است و ایران ما و افغانستان در طول سالهای متمادی برادران، هم زبانان و هم دینان یکدیگر بوده و رسانه ها باید این رویکرد فرهنگی را داشته باشند. غفلت از آن نباید سبب شد افراد ناآگاه در رسانه های اجتماعی و کسانی که بدنبال ضدیت ایران بزرگ فرهنگی هستند در رسانه های اجتماعی به شایعات و افغان هراسی دامن بزنند. من معتقدم اگر در مورد جمهوری آذربایجان هم چنین رویکرد فرهنگی می داشتیم، می توانستیم موفق تر عمل نماییم.


منبع:

1401/06/16
10:57:00
5.0 / ۵
492
تگهای خبر: اقتصاد , پایتخت , پژوهش , توییتر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد قبیله گرایی برابر مهاجران افغانستانی و یک بام و دو هوای رسانه ای
نظر شما در مورد قبیله گرایی برابر مهاجران افغانستانی و یک بام و دو هوای رسانه ای
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۳
برتریها bartariha
bartariha.ir - حقوق سایت برتریها محفوظ است

برتریها

معرفی برترینهای فناوری و وبسایتها