موازنه منطقه به نفع ایران
روزنامه آرمان ملی در گفت وگویی آورده است: معادلات خاورمیانه دارای حساب و کتاب نیست و نمی توان آینده این منطقه را پیش بینی نمود. در این منطقه نتیجه دو ضربدر دو چهار نمی شود؛ بلکه عدد نامشخصی می شود.
روزنامه آرمان ملی دوشنبه ۲۷ بهمن، گفت وگویی را با پیروز مجتهدزاده منتشر نمود که در ادامه متن آن آمده است: «معادلات خاورمیانه دارای حساب و کتاب نیست و نمی توان آینده این منطقه را پیش بینی نمود. در این منطقه نتیجه دو ضربدر دو چهار نمی شود؛ بلکه عدد نامشخصی می شود. مهم ترین دلیل این اتفاق هم این است که درک صحیحی از زندگی و دموکراسی وجود ندارد. منطقه خاورمیانه باید این درک را در خود به وجود بیاورد که تنها در سایه دموکراسی است که می تواند زندگی خوبی داشته باشد». جملات بالا سخنان دکتر پیروز مجتهدزاده در گفتگو با «آرمان ملی» است.
دکتر مجتهدزاده در این گفتگو به ریشه های مشکلات ایران در عرصه بین المللی و همینطور چالش های ایران در خاورمیانه می پردازد. این تحلیلگر روابط بین الملل دراین زمینه معتقد است: « تجربه تاریخی به ما گوشزد می کند ما تابحال یکجانبه گرایانه به وضعیت خود و رقبا نگاه کرده ایم. ما همواره گمان کرده ایم هر کاری انجام داده ایم صحیح بوده است. این رویکرد همراه با واقع گرایی نیست. حقیقت دیگری که در تجربه تاریخی ما وجود دارد این است که ما برنامه ریزی دقیق در امور مدیریتی نداشتیم ». در ادامه ماحصل این گفتگو را می خوانید.
در شرایط کنونی ایران و آمریکا هر کدام مدعی هستند که طیف مقابل در ابتدا باید به تعهدات برجامی خود عمل کند. به نظر شما آیا آمریکا باید زودتر به برجام بازگردد یا اینکه ایران تعهدات برجامی خویش را انجام بدهد؟
ما برای تحلیل حقیقت های موجود باید این تصور اشتباه را تصحیح نماییم که ایران بعنوان یک قدرت منطقه ای و آمریکا بعنوان یک قدرت جهانی دارای رقابت های مشابه و هم ترازی هستند. اما حقیقت ها نشان میدهد چنین تصوری اشتباه است. ایران در سطح منطقه دارای رقابت هایی است اما این رقابت ها در سطح جهانی وجود ندارد. ایران با آمریکا بر سر نفوذ در شرق دور، خاورمیانه عربی یا غرب هیچ گونه رقابتی ندارد. رقابت ایران با آمریکا به مسائل ایران در منطقه و مناسبات کشورهای خاورمیانه محدود می شود. اینکه برخی در داخل کشور ایران و آمریکا را در یک سطح فرض می کنند یک نگاه اشتباه است. بدون تردید اگر چنین پیش فرض هایی برای تحلیل وجود داشته باشد نتیجه گیری ای که صورت می گیرد اشتباه خواهد بود. بنا بر این انتظارات از دو کشور باید مبتنی بر حقیقت ها باشد.
بنده در گذشته هم شرایط موجود را پیشبینی کرده بودم و معتقدم در شرایط کنونی که ترامپ رفته، نتانیاهو و بن سلمان کسانی هستند که از همه بیشتر در این وضعیت متضرر می شوند. ترامپ پدربزرگ این افراد بوده و بنا بر این با رفتن ترامپ این افراد پدربزرگ خویش را از دست داده اند. بنا بر این هم این افراد باید در رفتار و دیدگاه های خود تجدیدنظر کنند. بایدن تابحال با اغلب رهبران سیاسی جهان صحبت کرده اما هنوز با نتانیاهو صحبت نکرده است. این در حالیست که دیدگاه هایی ضد عربستان سعودی در ماجرای حمله به یمن هم مطرح کرده است. این در حالیست که حوثی ها را هم از فهرست گروه های تروریستی خارج کرد. بنده معتقدم عقلایی ترین وضعیت این است که طی سازوکاری تعریف شده ایران و آمریکا به برجام بازگردند و تعهدات خویش را نسبت به این توافق انجام بدهند. انتظارات باید متناسب با ظرفیت های موجود باشد. ما به اندازه ای دارای دانش و تجربه تاریخی هستیم که با نگاهی به تاریخ به این نتیجه برسیم که برای ادامه راه باید از چه روشی استفاده نمائیم. کشورهایی که دارای ظرفیت های دموکراتیک بوده اند روز به روز قوی تر شده اند. تجربه تاریخی نشان میدهد برای دوام داشتن یک حکومت باید دموکراتیک باشد.
اگر به تـجربه تاریخی نگاه نماییم متوجه نقاط قوت و ضعف گوناگونی در تجربه تاریخی کشور می شویم. در یک نگاه تحلیلی مهم ترین نقاط ضعفی که تجربه تاریخی ایران به ما گوشزد می کند، چیست؟
در این زمینه ما باید همه رویکردهای داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار بدهیم تا مشخص شود در چه زمینه هایی گرفتار اشتباه شده ایم و چگونه می توانیم از مسیر اشتباه بازگردیم. ما باید دارای این ظرفیت و بزرگی باشیم. در گذشته ما این ظرفیت ها را نشان داده ایم. نکته مهمی که تجربه تاریخی به ما گوشزد می کند این است که ما همواره گمان کرده ایم هر کاری انجام داده ایم صحیح بوده است. این رویکرد همراه با واقع گرایی نیست. حقیقت دیگری که در تجربه تاریخی ما وجود دارد این است که ما از برنامه ریزی دقیق برای مدیریت، تماما استفاده نکرده ایم. ما باید برای مدیریت برنامه ریزی علمی تری انجام می دادیم. ایران دارای ظرفیت ها و استعدادهای کافی برای پیشرفت و توسعه است.
در شرایــط کنــونی جامعه با انباشت مطالبات و دغدغه ها روبرو شده است. این در حالیست که بخش هایی از ساختارهای تصمیم گیر ناکارآمدی های خویش را نشان داده اند. با این انباشت مطالبات تاریخی چه باید کرد؟
در ابتدا باید عنوان کنم که برای حل مشکلات دیر نشده است. از طرف دیگر وضعیت به شکلی نیست که با یک یا دو اقدام بتوان شرایط را به یک باره تغییر داد. در شرایط کنونی اولین اقدامی که برای بهبود شرایط باید صورت گیرد، تنویر افکار عمومی است. در مرحله بعد باید از پیله های تجربه شده خارج شویم چون این رویکردها متعلق به قرن قبلی است. باید به امروز یعنی قرن بیست و یکم بازگردیم. مهم ترین شرایط مدیریت خوب این است که مدیر خوب داشته باشیم. این در حالیست که چنین وضعیتی در کشور وجود ندارد. برخی گمان می کنند مسئولیتی که به آنها سپرده شده همچنان باید در اختیار آنها قرار داشته باشد و نباید آنرا به کسی واگذار کنند. بنا بر این هم شرایط برای تغییر سخت شده است. آینده هر کشوری را خیلی راحت می توان در وضعیت دانشگاه های آن کشور مشاهده کرد. آیا وضعیت دانشگاه های ما به شکلی است که بتوان نسبت به آینده امیدوار بود. در شرایط کنونی کشورهایی مانند آلمان و سوئیس هم به اندازه ایران فارغ التحصیل در مقطع دکتری ندارند. این در حالیست که فارغ التحصیلان ما به رغم اینکه مدرک دکتری دارند اما از دانش و تخصص کافی برخوردار نیستند. بنده از مدت ها قبل خطاب به مدیران عنوان کردم سیاست خارجی ما احتیاج به اصلاح دارد. باید این حقیقت ها را درک نماییم تا مسیر هموارتر و بهتری پیش روی ما قرار گیرد.
تغییر سیاست خارجی ایدئولوژیک به سیاست خارجی که مبتنی بر حقیقت باشد نیازمند چه ملزوماتی است؟
صلح و امنیت در منطقه و جهان تابع موازنه های استراتژیک بین کشورهای مختلف است. پیش از جنگ جهانی دوم این توازن ها وجود نداشت و بنا بر این جهان هر روز شاهد جـنــگ جـدیــدی بــود. با تشکیل سازمان ملل و توافقنامه هایی که منعقد شد، جنگ و درگیری در جهان کاهش پیدا کرد. این در حالی بود گه بعد از جنگ جهانی دوم ما با جنگ سرد مواجه بودیم که یک اتفاق بزرگ برای آینده جهان به شمار می رفت. در چنین شرایطی بلوک شرق و غرب برای مقابله با دیگری به سلاح های بزرگ مجهز شدند که جهان را در وضعیت خطرناکی قرار داده بود. بنا بر این قدرت های جهانی به این نتیجه رسیدند که برای آخر این جنگ افروزی باید موازنه جدیدی در عرصه سیاسی جهان شکل بگیرد؛ موازنه ای که صلح و امنیت جهانی را حفظ کند. در نتیجه برای حفظ و ارتقای صلح در هر منطقه احتیاج به موازنه های استراتژیک وجود دارد. با این وجود هنگامی که به وضعیت خاورمیانه توجه می نماییم به این نتیجه می رسیم که در این منطقه شرایط به شکل دیگری وجود دارد. در خاورمیانه وصله ناجوری به نام اسرائیل وجود دارد که مدعی است به سبب اینکه هیتلر شش میلیون یهودی را قتل عام کرده مردم جهان باید به ما پاسخ بدهند و بنا بر این به دنبال انتقام جویی از کشورهای جهان است. به سبب اینکه امروز هیتلری در کار نیست صهیونیست ها تلاش می کنند از اعراب و مسلمانان انتقام بگیرند. یکی از علل این قضیه هم این بود که در ماجرای فلسطین این کشورهای اسلامی بودند که نسبت به شکل گیری اسرائیل موضع گیری کرده و با آن مخالفت کردند. نکته دیگر اینکه معادلات خاورمیانه دارای حساب و کتاب نیست و نمی توان آینده این منطقه را پیش بینی نمود. در این منطقه نتیجه دو ضربدر دو چهار نمی گردد، بلکه عدد نامشخصی می شود. مهم ترین دلیل این اتفاق هم این است که درک صحیحی از زندگی و دموکراسی وجود ندارد. منطقه خاورمیانه باید این درک را در خود به وجود بیاورد که تنها در سایه دموکراسی است که می تواند زندگی خوبی داشته باشد.
آیا دموکراسی می تواند موازنه های استراتژیک را در خاورمیانه شکل بدهد؟
بله، این اتفاق باید در درون کشورهای منطقه خاورمیانه رخ بدهد. در شکل گیری این دموکراسی هم قدرت های جهانی نباید دخالت داشته باشند. اگر ایران به دنبال منافع خود در این منطقه است باید به سطحی از قدرت تأثیرگذار برسد که بازیگران خارجی نتوانند در معادلات این منطقه نقش آفرینی کنند. عربستان در رقابت با ایران همواره تلاش می کند از آمریکا کمک بگیرد. این در حالیست که این وضعیت موازنه های منطقه ای را به هم می زند. نکته مهم اینکه ایران باید در راه ایجاد موازنه استراتژیک در منطقه خاورمیانه حرکت نماید که متأسفانه در این راه قرار ندارد. معادلات منطقه ای هم برای ایران سخت تر از گذشته شده است. در شرایط کنونی بعضی از کشورهای عربی با اسرائیل وارد رابطه شده اند که این شرایط را برای ایران سخت تر می کند. البته تحولی که در سطح جهانی در حال رخ دادن است می تواند به سود ایران تمام شود.
ارزیابی شما از آینده معادلات خاورمیانه باتوجه به رابطه ایران و آمریکا چیست؟
نباید فراموش نماییم در روابط ایران و آمریکا ترامپ مرده اما نتانیاهو هنوز زنده است. عامل اصلی مشکلات ایران همچنان وجود دارد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد. اسرائیل همواره روی حزب دموکرات آمریکا تأثیرگذاری بیشتری دارد. این در حالیست که نسبت به سیاست های حزب جمهوریخواه چنین حالتی ندارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که نتانیاهو حتی مانع بازگشت بایدن به برجام شود. هنگامی که قراردادهای بین المللی گرفتار خدشه می شود ترمیم آن آسان نخواهد بود. این وضعیت درباره برجام هم وجود دارد. اینکه گمان نماییم بایدن کاری خواهدنمود که رابطه ایران و آمریکا به دوران پیش از ترامپ بازگردد خوش خیالی است. بایدن می تواند آمریکا را به دوران پیش از ترامپ بازگرداند. با این وجود این اتفاق نیازمند حوصله و هوشمندی است. بنده معتقدم بازگشت مجدد آمریکا به برجام به همان آسانی انعقاد برجام نیست؛ بلکه باید از مسیرهای دشوارتری حرکت کرد. این وضع درباره ایران هم وجود دارد. ایران هم بعد از خروج ترامپ از برجام برخی مفاد برجام را کم کرد. بنا بر این هم تعهد مجدد به مفاد برجام هم به سادگی گذشته نخواهد بود. ایران مسیر جدیدی را برای اهداف خود طراحی نموده است. در نتیجه اگر بخواهد باردیگر به نقطه آغاز بازگردد نیازمند دلیل یا علل جدی و مهمی است. در چنین شرایطی نقش کشورهای اروپایی، روسیه و چین جدی و تأثیرگذار خواهد بود. بایدن حسن نیت خویش را نشان داده و بنا بر این هم از سوی رهبران کشورهای چهار بعلاوه یک مورد استقبال قرار گرفته است. ایران هم باید این حقیقت را بپذیرد که صلح و امنیت موجود در برجام تا پیش از ترامپ امکان دارد نیازمند مذاکرات جدید باشد.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد موازنه منطقه به نفع ایران