ائتلاف و جریان میانه شانس بیشتری دارد
به گزارش برتریها روزنامه آرمان ملی در گفت وگویی آورده است: مشابهت های سه ضلع طیف میانه در عرصه های خارجی و داخلی زیاد است و بنا بر این احتمال حمایت دو طیف از یک طیف دیگر وجود خواهد داشت.
در گزیده گفت وگوی ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ روزنامه آرمان ملی با غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه آمده است: گمانه زنی ها درباره حضور چهره های مختلف سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری آینده در میان هر دو جریان سیاسی کشور بالا رفته است. این در حالیست که این روزها زمزمه هایی در خصوص حضور چهره های کاریزماتیک مانند سیدحسن خمینی نیز به گوش می رسد. زمزمه هایی که هنوز شکل رسمی و واقعی به خود نگرفته است. با این وجود آنچه در انتخابات آینده دارای اهمیت است رابطه جریان اعتدالی و جریان اصلاح طلب است که در دو انتخابات۹۲ و۹۴ با یک ائتلاف راهبردی موفق شده اند برنده انتخابات باشند. این در حالیست که این روزها اصلاح طلبان به دنبال حضور در انتخابات با یک گزینه صددرصد اصلاح طلب هستند و هیچ برنامه ای برای ائتلاف با جریان اعتدالی کشور ندارند. بنا بر این و برای تحلیل و بررسی این موضوع«آرمان ملی» با دکتر غلامعلی دهقان، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه گفت و گو کرده است. دکتر دهقان دراین زمینه معتقد است: « با حضور گزینه هایی مانند سیدحسن خمینی و ظریف می توان به اجماع طیف میانه خوش بین بود؛ در غیر این صورت و در صورتیکه چنین گزینه هایی در انتخابات حضور نداشته باشند باردیگر می توان از راهکار سال۹۲ استفاده کرد؛ راهکاری که در گذشته به نتیجه رسیده است. تفاوت راهکار جدید با راهکار قبلی در این است که چه بسا در انتخابات آینده اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل از یک چهره اصلاح طلب حمایت کنند. این در حالی بود که در سال۹۲ اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل از یک گزینه اعتدالگرا حمایت کردند. بنا بر این نباید نسبت به عدم حضور گزینه های رأی آور در انتخابات نیز ناامید بود. مشابهت های سه ضلع طیف میانه در عرصه های خارجی و داخلی زیاد است و بنا بر این احتمال حمایت دو طیف از یک طیف دیگر وجود خواهد داشت». در ادامه ماحصل این گفت و گو را می خوانید.
جریان اعتدالی کشور چه نگاهی در قبال انتخابات ریاست جمهوری آینده دارد؟ استراتژی جریان اعتدالی برای حضور در انتخابات چیست؟
در آرایش جدید سیاسی کشور سه طیف سیاسی، که برای آینده برنامه دارند، مطرح هستند. نخست طیفی که کلیت نظام را برنمی تابد و باید آنرا برانداز بنامیم و مرکز ثقل فعالیت آن خارج از کشور است و تلاش می کند بر امواج نارضایتی سوار شود تا به مقصود برسد. این طیف در درون کشور دارای پایگاهی قوی نیست. طیف دیگر اصولگرایان انقلابی و ارزش مدار هستند که با مشارکت پایین مردم در انتخابات گذشته موفق شدند اکثریت مجلس یازدهم را در اختیار بگیرند. این در حالیست که این طیف برای خرداد۱۴۰۰ نیز برنامه های ویژه ای دارند. این طیف جزو طیف های درون نظام محسوب می شوند که دارای پایگاه رأی ثابتی هستند. طیف دیگر طیف میانه است که در میانه این دو طیف سیاسی قرار دارد و خود یک سه ضلعی را تشکیل می دهد. این سه ضلع نیز شامل اصلاح طلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل است. این سه ضلع به رغم تفاوت هایی که در چهار دهه گذشته با هم داشته اند بعد از قضیه برجام نگاه واحدی به موضوع سیاست خارجی پیدا کرده اند. در مسائل داخلی نیز مشترکات زیادی بین این سه ضلع مشاهده می شود. به صورت طبیعی هر کدام از طیف های مختلف سیاسی می توانند سناریوها و گزینه های خودرا برای حضور در انتخابات داشته باشند. اعتدالیون نیز مانند دو ضلع دیگر مثلث برجامیون تلاش می کنند مانند گذشته در فضای آینده کشور نیز نقش آفرینی کنند.
جریان اعتدالی در هشت سال قبل در عیــن حالی که دستاوردهای مهمی نیز داشته اما در وضعیت کنونی با چالش ریزش سرمایه اجتماعی مواجه می باشد. آیا این جریان می تواند در زمان کوتاه باقی مانده تا انتخابات ریزش سرمایه اجتماعی را ترمیم کند؟
بازی سیاست شباهت عجیبی به زندگی و همین طور بازی فوتبال دارد. زندگی همیشه دارای فرازونشیب است. این در حالیست که در بازی فوتبال نیز برنده و بازنده وجود دارد. هر فرد و جریانی نیز که وارد بازی های سیاسی می شود باید خودرا برای هر وضعیتی آماده کند؛ به خصوص اینکه جریانی که به قدرت می رسد بعد از چند سال مورد نقد جدی رقبای سیاسی خود قرار می گیرد. بنا بر این نمی توان از دست رفتن سرمایه اجتماعی جریان اعتدالی را نادیده گرفت؛ بلکه باید آنرا بعنوان یک واقعیت پذیرفت. با این وجود این مسأله دلیلی به جهت اینکه بازی را به رقیب واگذار نماییم نخواهد بود. بنا بر این باید تدابیری اندیشید و به بهترین تدبیر دست پیدا کرد. بنظر می رسد حضور یک گزینه پرتوان و نوگرا، که بتواند مورد تأیید شورای نگهبان هم باشد، می تواند رقابت خوبی با گزینه نهایی اصولگرایان انقلابی و ارزش مدار داشته باشد. حالت دوم این است که گزینه های دارای کاریزما، مقبول و رأی آور جریان اعتدالی بعد از مرحله ثبت نام در مرحله نهایی انتخابات بهر دلیلی حضور نداشته باشند. بنا بر این سه ضلع طیف میانه می توانند در انتخابات آینده با هم هم افزایی داشته باشند و در هفته های پایانی انتخابات باتوجه به نظرسنجی های صورت گرفته به گزینه نهایی برسند. مانند اتفاقی که در خرداد سال۱۳۹۲ رخ داد؛ اتفاقی که بعنوان یک الگو شمرده شد و در انتخابات بعدی، اصولگرایان از این روش استفاده کردند و آقای قالیباف به سود آقای رئیسی از انتخابات کناره گیری کرد. در اولین مرحله باید ریزش سرمایه اجتماعی را پذیرفت و در مرحله دوم به فکر ترمیم این سرمایه از دست رفته بود و با نوآوری و خلاقیت راهی گشود.
شما در حالی از سه ضلعی میانـه نـام می بریــد که اصلاح طلبان به این تصمیم نهایی رسیده اند که در انتخابات ریاست جمهوری آینده با یک گزینه صددرصد اصلاح طلب وارد انتخابات شوند. آیا در چنین شرایطی احتمال قرابت به این سه ضلع وجود دارد؟
حضور یک گزینه محبوب و رأی آور می تواند این سه ضلع را باردیگر به هم نزدیک کند. بعنوان مثال اگر سیدحسن خمینی در انتخابات ثبت نام کند و مورد تأیید شورای نگهبان نیز قرار بگیرد قطعأ مورد حمایت هر سه ضلع میانه خواهد بود. این وضعیت درباره آقای ظریف نیز وجود دارد و اگر ایشان نیز بنا به ضرورت هایی در انتخابات حضور پیدا کند، می تواند کانون اجماع سه ضلع میانه سیاسی کشور باشد. این وضعیت در جریان اصولگرایی نیز وجود دارد و بنظر می رسد تنها یک گزینه یعنی آقای رئیسی می تواند در جریان اصولگرایی اجماع بوجود آورد. اختلاف سلیقه های موجود در طیف میانه به شکل دیگری در جریان اصولگرایی نیز وجود دارد. در وضعیت کنونی یک رقابت زیرپوستی در جریان اصولگرایی بین حامیان آقای جلیلی و قالیباف با گزینه های دیگر وجود دارد. در نتیجه با حضور گزینه هایی مانند سیدحسن خمینی و ظریف می توان به اجماع طیف میانه خوش بین بود، در غیر این صورت و در صورتیکه چنین گزینه هایی در انتخابات حضور نداشته باشند باردیگر می توان از راهکار سال۹۲ استفاده کرد؛ راهکاری که در گذشته به نتیجه رسیده است. تفاوت راهکار جدید با راهکار قبلی در این است که چه بسا در انتخابات آینده اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل از یک چهره اصلاح طلب حمایت کنند. این در حالی بود که در سال۹۲ اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل از یک گزینه اعتدالگرا حمایت کردند. بنا بر این نباید نسبت به عدم حضور گزینه های رأی آور در انتخابات ناامید بود. مشابهت های سه ضلع طیف میانه در عرصه های خارجی و داخلی زیاد است و بنا بر این احتمال حمایت دو طیف از یک طیف دیگر وجود خواهد داشت. نباید در تاریخ فریز شویم و باقی بمانیم. بنظر می رسد عده ای همچنان در رقابت های سیاسی دهه ۷۰ گیر کرده اند و همچنان به دنبال دوقطبی اصلاح طلب و اصولگرا هستند. برخی حتی وضعیت بدتری دارند و در دهه۶۰ گرفتارند و همچنان به دنبال دوگانه راست و چپ هستند. فضای سیاسی نه فقط در ایران؛ بلکه در همه کشورهای جهان دارای صیرورت و تغییر و تحول است. بنا بر این نیز سیاستمداران باید بر طبق اقتضائات زمانه آرایش سیاسی خودرا تدوین کنند. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر در آمریکا نیز این نکته مشهود بود و جمهوری خواهانی وجود داشتند که از جو بایدن بعنوان یک چهره دموکرات حمایت کرده اند. این عده از جمهوری خواهان احساس می کردند حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید به ضرر منافع آمریکا و سیاست های منطقی آنها خواهد بود، بنا بر این نیز از بایدن حمایت کردند.
برای حضور آیت ا... سیدحسن خمینی در انتخابات ریاست جمهوری چه چالش ها و فرصت هایی وجود دارد؟
برخی رسانه های تندرو عنوان کرده اند که آیت ا... سیدحسن خمینی رجل سیاسی نیست. باید از این دوستان سوال کرد که چه تعریفی از رجل سیاسی ارائه می کنید؟ آیا یک رجل سیاسی باید حتما سابقه کار اجرائی داشته باشد. واقعیت این است که خیلی از چهره های مطرح در گذشته سابقه اجرائی نداشته اند. نمونه های دیگر این مسأله را در کشورهای خارومیانه می توان در خاندان جواهر لعل نهرو و بوتو در پاکستان مشاهده کرد. در نتیجه اینکه یک شخصیت سیاسی را در کار اجرائی خلاصه نماییم صحیح نیست. نکته دیگر اینکه برخی رسانه های تندرو نیز شورای نگهبان نیستند. بر طبق اصل۹۹ قانون اساسی، شورای نگهبان می تواند قانون را تفسیر کند. سیدحسن خمینی در انتخابات خبرگان سال۹۴ ثبت نام کردند.
با این وجود شورای نگهبان عنوان نمود تعدادی از ثبت نام کنندگان و همچون سیدحسن خمینی باید در آزمون علمی شرکت نمایند که سیدحسن خمینی به سبب تأیید علمی از طرف چند مرجع و عالم دینی از شرکت در آزمون خودداری کردند. در نتیجه شورای نگهبان ایشان را ردصلاحیت نکردند؛ بلکه به سبب عدم شرکت در آزمون علمی از حضور در انتخابات بازماندند. بنا بر این نمی توان از الان اعلام نمود که اگر سیدحسن خمینی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نماید مورد تأیید شورای نگهبان قرار نخواهد گرفت. در گذشته نیز اتفاق افتاده که فردی بدون سابقه اجرائی و با سابقه علمی مناسب در رأس قوای سه گانه قرار گرفته باشد که نمونه بارز آن آقای آملی لاریجانی بود که به رغم اینکه سابقه اجرائی نداشت اما به سبب سوابق علمی خود بعد از آقای شاهرودی بعنوان رئیس قوه قضائیه برگزیده شد.
آیا شرایطی را مشاهده می کنید که آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند؟ چرا ایشان را تنها گزینه اجماع ساز اصولگرایان می دانید؟
آقای رئیسی گزینه مناسبی برای اصولگرایان بشمار می رود و با توجه به این که در انتخابات سال۹۶ نیز رأی خوبی به دست آورده می تواند باردیگر بعنوان گزینه نهایی جریان اصولگرایی مطرح باشد. این در حالیست که آقای رئیسی در کسوت رئیس قوه قضائیه نیز عملکرد قابل قبولی داشته است. بدون تردید مقابله و محاکمه باند اکبر طبری نقطه عطف عملکرد آقای رئیسی در قوه قضائیه بوده است. با این وجود اگر آقای رئیسی به هر علت همچون برای حضور در قوه قضائیه در انتخابات شرکت نمایند شکاف های جریان اصولگرایی بیش از گذشته باز خواهد شد. در چنین شرایطی چهره های دیگر مدعی خواهند بود. افرادی مانند آقای قالیباف، جلیلی و اصولگرایان مستقلی مانند آقای رضایی و ضرغامی همچون کسانی هستند که مدعی گزینه نهایی اصولگرایی خواهند بود. اگر آقای رئیسی در انتخابات شرکت نکند نگاه اصولگرایان به طیف میانه خواهد بود که با چه گزینه ای در انتخابات شرکت خواهدنمود.
در چنین شرایطی آنها نیز تلاش می کنند روی یکی از گزینه های مطرح اجماع کنند و با یک گزینه وارد انتخابات ریاست جمهوری شوند. در وضعیت کنونی جریان های سیاسی در حال رصد یکدیگرند و بنظر می رسد باتوجه به رویکرد جریان مقابل تصمیم گیری خواهند کرد. بتازگی زمزمه هایی در خصوص حضور احتمالی آقای جلیلی در مجلس شورای اسلامی مطرح گردیده است. این در حالیست که بنده احتمال چنین اتفاقی را کم و بعید می دانم. کافی است به صفحه آقای جلیلی در اینستاگرام مراجعه کنید تا متوجه شوید آقای جلیلی از مدت ها قبل برنامه خودرا بعنوان دولت در سایه تدوین کرده و جلسات و برنامه هایی که برگزار می نماید نیز معطوف به دولت می باشد، نه مجلس. بنا بر این بنده فکر می کنم آقای جلیلی به ریاست جمهوری بیشتر از ریاست مجلس فکر می کند. نکته دیگر اینکه ترک ریاست مجلس برای آقای قالیباف ریسک بالایی دارد. در وضعیت کنونی ریاست مجلس برای قالیباف نقد است و ریاست جمهوری نسیه. واقعیت این است که آقای قالیباف مدیر اجرائی خوبی است. برای قالیباف اقدام عاقلانه این است که همچنان در مجلس باقی بماند؛ هر چند بنظر می رسد ایشان میل بیشتری به سمت ریاست جمهوری دارد. این در حالیست که در عرصه ریاست جمهوری تنها مسائل اجرائی مطرح نیست و نیازمند کسانی است که علاوه بر مسائل اجرائی مرد اندیشه و تفکر نیز باشند.
منبع: bartariha.ir
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد ائتلاف و جریان میانه شانس بیشتری دارد